هنرستان آمنه نقدی پور

مجموعه فعالیت های ادبی آمنه نقدیپور

هنرستان آمنه نقدی پور

مجموعه فعالیت های ادبی آمنه نقدیپور

سلام خوش آمدید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر آیینی» ثبت شده است

 

ای سَرورِ زنانِ دو عالم، دلاورم
ای سایه بر تمامِ جهان چتر، مادرم
منّت نهید و یک شبِ ابری از این شبان
رنجه قدم کنید، به چشمانِ باورم
با کوله بار درد به سویِ تو آمدم
ای تو نیازِ من، تو نیازِ مکرّرم
اُمّ الائمه ای تُویِ منصوره در بهشت
ای همدمِ علی، زنِ والای حیدرم
من عهد بسته ام که نَهَم سر به کویتان
این شهرِ هفتم است، بگو شهرِ آخرم
مهرِ شما همیشه چراغِ دلِ من است
آیا که در پناهِ شما روزِ محشرم؟
آه ای الهه ی غزلِ بارور شده
آه ای تو بذرِ عشق، شکوفای لاجَرَم
آزاده بَرده ام، که دلم بُرده یادتان
گفتید: بَنده باش، که من بَنده پَرورَم
دیدارِ رویتان،که میسّر نمی شود
من در کمالِ حُزن در آغوشِ بسترم
قبرِ بقیع، توی خیالاتِ خیسِ من
مثل جزیره ای ست، که در آن شناورم
در خواب دیده ام،که زنی ضَجّه می زند
ای وای مادرم، تو ببین نعشِ یاورم!
هی ضَجّه می زند... : که منم، زینبِ حسین
ای وای مادرم، چه شد آخر برادرم؟
دستِ ابوتُراب پُر از تُربتِ حسین
من خاک می کُنم به سَرَم، خاک بر سَرَم
زهرای نور و روشنیِ کائناتی ام
راضیه می شوی به منی،که مقدّرم
من آن گدا، گدای همیشه نیازمند
با یک نگاه می کنی آخر به من کَرَم؟
امّ العلوم، مادرِ فهم و شعور و درک
من را ببخش، بانوی محجوب و محترم
از هرچه آینه است، شکستم، فراری ام
منفورم از نگاهِ حریصِ برابرم
من را بِشوی، مریمِ کُبری سپید کن
گندیده جوهره ام، گِلِ مطبوعِ جوهرم
بانوی آب ها، به تَغَسُّل نشسته ام
غصب است آبِ مهریه تان روی پیکرم؟
"الله اکبر" از کَرَم و فَضل و بخششت
"حمدِ" خدا و زنده به تسبیحِ دیگرم
"سبحانیِ" خدا که تو را آفرید و بس
پایان گرفت شعر و سه تسبیحِ آخرم

شاعر: آمنه نقدی پور

از کتاب معراج خون

 

 

یا حضرت فاطمه زهرا

اُمّ اَبیها

"ام ابیها"
 
اُمّ اَبیها، روشنی، نورِ دلِ بابا
ای میوه ی باغ و چراغِ منزلِ بابا
ای دست گیر و دست یاب آلِ پیغمبر
ای ارزش و قصد و نیازِ محفلِ بابا
بابا اگر زخمی، اگر خونین، اگر غمگین
مَرهم تو بودی، ای شفای عاجلِ بابا
چون مادری مُشفِق، تو هم پای پدر بودی
ای بهره ی ایمان و عُمر و حاصلِ بابا
ای حوریه، ای انسیه، ای بهترین انسان
ای افتخار، ای عاقله، ای فاضلِ بابا
خِیرِکثیرِ آل پیغمبر، زنِ حیدر
مجموعِ حُسن و خوبی و عِطر و هِلِ بابا
ای پاره ی تن، نورِ چشم و روحِ پیغمبر
ای جانشین و همنشینِ قابلِ بابا
ای فخر و سالارِ دو عالم بهترین انسان
بخشنده ی رختِ عروسی، باذلِ بابا
ای پروریده مکتبِ پُر فیضِ پیغمبر
آرامشِ روح و روانِ کاملِ بابا
 
  • آمنه نقدی پور

صدای شیهه ی اسبان، شنیده می شود و
جهان به خونِ شهیدان کشیده می شود و
کَمَر شکست، جهان زیرِ این بلای بزرگ
تمامِ عرش و مَلَک، قد خمیده می شود و
ببین که کوفه شده قتلگاهِ پیر و جوان
صدای کودکِ زخمی شنیده می شود و
سکینه صِیحه کشان می دَوَد در آن میدان
عزای کودکِ عطشان پدیده می شود و
ببین که معرکه برپاست، چون علی اکبر
به تیغِ فتنه ی دشمن کشیده می شود و
و عمّه ضَجّه کُنان، خاک می کُنَد بر سر
گُلِ عزیزِ حسین است، چیده می شود و
حسین، بی سر و مجروح و ردّ ِ سیصد زخم
به روی پیکرِ زخمیش دیده می شود و
حجاز و شام دل آزرده، کربلا غمگین
و رنگِ عَرش و مَلَک هم، پریده می شود و
نشسته کشورِ لاهوت، در سیاهیِ محض
به زیرِ غم، تنِ دنیا خمیده می شود و
فدای زجرِ حسین و فدای صبرِ حسین
خمیده کُلّ جهان در کنار قبرِ حسین

شاعر: آمنه نقدی پور

از کتاب معراج خون

 

"مرد عاشورایی"

می تکانم بغض، بر ویرانه هایش اشک می بارَد

چشم هایم با خیالِ شانه هایش اشک می بارَد
دست هایم قَدّ ِحتّی شانه هایش نیست، می دانم!
مَرهَمِ هر درد، از بُغضِ صدایش اشک می بارَد
خنجرش مثلِ مُسَلسَل های زَرّین می دَرَد شب را
مردِ عاشورایی ام، از آیه هایش اشک می بارَد
چون کبوتر با دو بالِ زخم خورده راز می گوید
بس که او می گِریَد از شال و ردایش اشک می بارَد
در کنارِ غربتِ سجّاده پیدا می شود گاهی
بینِ قرآن خواندنم حتّی خدایش اشک می بارَد
این زیارت های عاشوراییِ در سُجده غم دارد
مرثیه از ابتدا تا انتهایش، اشک می بارَد
دست هایم هر شب از "اَمّن یُجیب" َش لرز می گیرد
آتشِ در سینه ام بر تکّه هایش اشک می بارَد
شمع ها در چَشم هایم، قطره قطره ذوب می گَردَد
شمع حتّی در غمش تا پیشِ پایش، اشک می بارَد

شاعر: آمنه نقدی پور

از کتاب معراج خون

 

مطالب مرتبط: محرم, امام حسین, شعر برای امام حسین, عاشورا, شعر مذهبی،امام حسین, اربعین حسینی, امام حسین،سوگواران،امام حسین, شعر در مورد کربلا, شهادت امام حسین, کربلا ،حدیث کسا, حدیث شریف کسا, آمنه نقدی پور, شعرمذهبی, نقدی پور،امام حسین, اربعین حسینی, کتاب معراج خون , آمنه نقدی پور , شهدای کربلا , امام حسین

  • آمنه نقدی پور

آمنه نقدی پور شاعر، نویسنده، نخبه و فعال فرهنگی و دانش آموخته ارشد ادبیات محض و متولد 12 مرداد 1367 و ساکن اصفهان می باشد
آمنه نقدی پور نویسنده کتابهای وزین و پربار:
"قاسمانه"
"سایه ای به نام عشق"
"معراج خون"
"یک جفت پای دار"
"بید و مجنون"
"خفته ای برمزارعشق"
"آرزوهای بی هدف"
و چند اثر دیگر

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان