هنرستان آمنه نقدی پور

مجموعه فعالیت های ادبی آمنه نقدیپور

هنرستان آمنه نقدی پور

مجموعه فعالیت های ادبی آمنه نقدیپور

سلام خوش آمدید

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آمنه نقدی پور در شعر نو» ثبت شده است

شعری در وصف شهید غیرت و امنیت، شهید حمید رضا الداغی که در شهر سبزوار به خاطر دفاع از ناموس وطن، به دست اراذل و اوباشی که قصد تعدی به دختری را داشتند به طرز مهیبی با ضربات متعدد چاقو به شهادت رسید.

 

"شهید غیرت"

 

من و توایم وطن، آبرویِ الداغی
دلیل غیرت و بغضِ گلویِ الداغی
حمید با عمل خود، عَلَم به پا کرده
شهید شد نفس لاله خویِ الداغی
وطن تو شاهدی آن لحظه را که دخترِ تو
اسیر بود، به چنگِ عدویِ الداغی
بیا که پاس بداریم حرمت خونش
بیا که زنده کنیم آرزویِ الداغی
حمیدوار به میدان ِ غیرت و اخلاق
شویم نکهتی از رنگ و بویِ الداغی
ز بس که خالص و پاک است لحظه ی رفتن
شهادت است هدف رفته سویِ الداغی
شهید امر به معروف و غیرت و اخلاق
چه نسل ها که نشد قصه گویِ الداغی
تمام دخترکان بریده گیسوی شهر
فدای یک نفس و تار و موی الداغی
آهای دختر ایران، نماد عشق و عفاف
بیا که پاس بداریم آرزوی الداغی
درود بر شرفت ای یل خراسانی
مکان غیرت تو گشته کویِ الداغی

شاعر: آمنه نقدی پور


برچسب‌ها: آمنه نقدی پور, نقدی پور, عکس نوشته شهید الداغی, شهید حمیدرضا الداغی
  • ۰ نظر
  • ۲۶ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۰:۰۳
  • آمنه نقدی پور

مادرانه

پرسید: خدای عشق؟ گفتم: مادر
پرسید: صفای عشق؟ گفتم: مادر
مادر و خدا تفاوتش دانی چیست؟
مادر چو خداست و خدا مادر نیست

شاعر: آمنه نقدی پور

چون کوه تمام عمر پشتم بودی
زور بازو و قدرت مشتم بودی
قهرمان زندگی من مادر بود
با قد خمیده بهترین یاور بود

شاعر: آمنه نقدی پور

 

تو نور نبودی و درخشان کردی
تو شعله نبودی و فروزان کردی
از بهشت آمدی زمین گرم شود
به عشق پر از مهر تو سرگرم شود
شاعر: آمنه نقدی پور

با هر تب کودکت، پریشان شده ای
هربار زمین خورد، گریان شده ای
هر موی سفیدت، از غم فرزند است
با قلب شکسته، بر لبت لبخند است
شاعر: آمنه نقدی پور

از چهره و پیشانی مادر خواندم
نامی که میان چین ها پنهان است
در خط و خطوط چهره اش نام خداست
بوسیدن روی مادر از ایمان است

شاعر: آمنه نقدی پور

 

بر خطوط پیشانی مادر خواندم
حرفی که برای قلب ها درمان است
در چهره ی مادران نوشته است خدا
بوسیدن روی ماهش از ایمان است

شاعر: آمنه نقدی پور

چشمان مرا اسیر عشقت کردی
بعد از تو همان عشق پریشانم کرد
چشمان مرا به بوسه عادت دادی
اشک آمد و بعد بوسه بارانم کرد

شاعر: آمنه نقدی پور

از کتاب یک جفت پای دار

شعر در مورد مادر, روز زن, میلاد حضرت فاطمه زهرا, روز مادر مبارک, تبریک روز زن, مادر, مادرانه, هدیه روز مادر

شاعر: آمنه نقدی پور

از کتاب یک جفت پای دار


برچسب‌ها: شعر در مورد مادر, روز زن, میلاد حضرت فاطمه زهرا, روز مادر مبارک
  • آمنه نقدی پور

زندگی، پرچمِ سه رنگِ توست
سبز و سُرخ و سپید و رنگِ خدا
دست اِبلیسیان بُریده از آن
چونکه الله دارد و شهدا
سبز یعنی، شکُفتنِ ایمان
وسطِ دشتِ مین و دستِ جُدا
سبز یعنی، که سبز خواهد شد
لاله های وطن، به دستِ خدا
سبز یعنی، سرِ سلیمانی
سبز شد، در میانه ی میدان
سُرخ یعنی، شُعاعِ خونی که
لاله روئیده در میانه ی آن
نُقطه ی اوجِ پرچمِ ایران
پوشِشِ قُلّه ی دماوند است
رنگِ روی سپیدِ رزمنده
آن دَمی که میانِ اَروَند است
روسپیدیِ قاسمِ فاتح
وقتی از جَنگِ سرد برگشته
در دفاعِ مُقَدّس و حذف

داعِشِ سرنگون و سرگَشته
سُرخ یعنی سرِ شهیدی که
تیر و تَرکِش به خون کشید آن را
زیرِ رَگبار و بُمب و خمپاره
کَرد تقدیمِ پرچَمَش جان را
رنگِ خون، رنگِ صُلح و آزادی
رنگِ سبزی که رنگِ آبادیست
از تو آباد شد وطن بی شک
سبزیِ تو نِمادِ آزادیست
کشورِ عشق و جنگ و آزادی
کشورم ای بهانه ی قاسم
نقطه ی عطفِ رنگ های توست
رفتنِ فاتحانه ی قاسم
کاش میشد به خاکِ کِرمانَت
بوسه زد، روی مَقبَر قاسِم
من به قربانِ قَد و بالایش
سر فدای تن و سرِ قاسم
شعرِ من در تو شکل می گیرَد
وطنم سرزمینِ اجدادم
نسلِ من از تبارِ سِیّدعلی
در رَهِ توست، بُغض و فریادم

شاعر: آمنه نقدی پور

از کتاب قاسمانه


برچسب‌ها: حاج قاسم سلیمانی, شعر برای دهه فجر, ۲۲ بهمن, شعر در موردایران
  • آمنه نقدی پور

صدای شیهه ی اسبان، شنیده می شود و
جهان به خونِ شهیدان کشیده می شود و
کَمَر شکست، جهان زیرِ این بلای بزرگ
تمامِ عرش و مَلَک، قد خمیده می شود و
ببین که کوفه شده قتلگاهِ پیر و جوان
صدای کودکِ زخمی شنیده می شود و
سکینه صِیحه کشان می دَوَد در آن میدان
عزای کودکِ عطشان پدیده می شود و
ببین که معرکه برپاست، چون علی اکبر
به تیغِ فتنه ی دشمن کشیده می شود و
و عمّه ضَجّه کُنان، خاک می کُنَد بر سر
گُلِ عزیزِ حسین است، چیده می شود و
حسین، بی سر و مجروح و ردّ ِ سیصد زخم
به روی پیکرِ زخمیش دیده می شود و
حجاز و شام دل آزرده، کربلا غمگین
و رنگِ عَرش و مَلَک هم، پریده می شود و
نشسته کشورِ لاهوت، در سیاهیِ محض
به زیرِ غم، تنِ دنیا خمیده می شود و
فدای زجرِ حسین و فدای صبرِ حسین
خمیده کُلّ جهان در کنار قبرِ حسین

شاعر: آمنه نقدی پور

از کتاب معراج خون

 

"مرد عاشورایی"

می تکانم بغض، بر ویرانه هایش اشک می بارَد

چشم هایم با خیالِ شانه هایش اشک می بارَد
دست هایم قَدّ ِحتّی شانه هایش نیست، می دانم!
مَرهَمِ هر درد، از بُغضِ صدایش اشک می بارَد
خنجرش مثلِ مُسَلسَل های زَرّین می دَرَد شب را
مردِ عاشورایی ام، از آیه هایش اشک می بارَد
چون کبوتر با دو بالِ زخم خورده راز می گوید
بس که او می گِریَد از شال و ردایش اشک می بارَد
در کنارِ غربتِ سجّاده پیدا می شود گاهی
بینِ قرآن خواندنم حتّی خدایش اشک می بارَد
این زیارت های عاشوراییِ در سُجده غم دارد
مرثیه از ابتدا تا انتهایش، اشک می بارَد
دست هایم هر شب از "اَمّن یُجیب" َش لرز می گیرد
آتشِ در سینه ام بر تکّه هایش اشک می بارَد
شمع ها در چَشم هایم، قطره قطره ذوب می گَردَد
شمع حتّی در غمش تا پیشِ پایش، اشک می بارَد

شاعر: آمنه نقدی پور

از کتاب معراج خون

 

مطالب مرتبط: محرم, امام حسین, شعر برای امام حسین, عاشورا, شعر مذهبی،امام حسین, اربعین حسینی, امام حسین،سوگواران،امام حسین, شعر در مورد کربلا, شهادت امام حسین, کربلا ،حدیث کسا, حدیث شریف کسا, آمنه نقدی پور, شعرمذهبی, نقدی پور،امام حسین, اربعین حسینی, کتاب معراج خون , آمنه نقدی پور , شهدای کربلا , امام حسین

  • آمنه نقدی پور

حدیث شریف کسا

مجلسِ اُنسی ست در این خانه، دلدارم کجاست؟

میهمانِ خانه می گوید، خریدارم کجاست؟
جمعِ خوبان جمع، در زیرِ عبای حیدری
مستِ عشقی ذوالجلالی گفت: خَمّارم کجاست؟
ساقی اش زهرا، محمّد با حسین است و علی
از حسن در جمعِ خوبان، دیده بردارم کجاست؟
مصطفی با خاندانِ پاکِ عترت در حضور
شاهدِ قدسی این مجموعِ گلزارم کجاست؟
جبرئیل آمد به اذن ِو اشتیاق ذوالجلال
با تحیّت گفت: جانا خانه ی یارم کجاست؟
"تأذنُ لی یا رسول الله اَدخل جَمعَکُم"
در طلب جبریل پیکِ حق نگه دارم کجاست؟
خوا نْد جبریل آیه ی تطهیر را بر جمعشان
عصمتِ بی انتها اینجاست، عَیّارم کجاست؟
"اِذهَب عَنهُم رِجسَ طَهِّرهُم اِلهی اَهلَنی"
مصطفی دیباچه ی پاکیست، تومارم کجاست
عصمتِ زهرا، که عِرضِ کائنات است و زمین
آبرویش صد غزل، دیوانِ اشعارم کجاست؟
کافری هوشیار، مست از عشق شد بی پرده گفت:
فاطمه نیکوترین زن هاست، انکارم کجاست؟
قبله ی تقوایشان از لیلة الکفری گذشت
کافری مؤمن شد و می گفت: زنهارم کجاست؟
مهر او آبِ بهشت است و زمین کابینِ او
غصب شد مهریه ی زهرا، علمدارم کجاست؟
ما نمک پروردگانِ مهرِ زهرا در زمین
زنده از مهرش به لب داریم، دَیّارم کجاست؟
خانه یعنی مهرِ زهرا ، دلبرش یعنی حسین
دورِ این کاشانه باید گشت، سیّارم کجاست؟

شاعر: آمنه نقدی پور

از کتاب معراج خون

 

برچسب ها: آمنه نقدی پور, وبلاگ آمنه نقدی پور, حدیث شریف کسا, شعر مذهبی, حدیث شریف کسا, حدیث کسا, شعر درباره امام حسین, حضرت زهرا

  • آمنه نقدی پور

آمنه نقدی پور شاعر، نویسنده، نخبه و فعال فرهنگی و دانش آموخته ارشد ادبیات محض و متولد 12 مرداد 1367 و ساکن اصفهان می باشد
آمنه نقدی پور نویسنده کتابهای وزین و پربار:
"قاسمانه"
"سایه ای به نام عشق"
"معراج خون"
"یک جفت پای دار"
"بید و مجنون"
"خفته ای برمزارعشق"
"آرزوهای بی هدف"
و چند اثر دیگر

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان